بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم، لبخند همیشه راز خوشبختی نیست......
یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش دو سه ماه بیشتر زنده نیست یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی دو خط موازی که هیچگاه به هم نمی رسند یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار نیست و یاد گرفتم هر چه عا شق تری ، تنهاتری
آفرین به عشق به عاشقی. نفرین به بخت و سرنوشت. به اون نگاه که عشقتو. تو سرنوشت من نوشت. نفرین به من نفرین به تو. نفرین به عشق من و تو. به ساده بودن منو. به اون دل سیاه تو..........
میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل " ب " برات میمیرند، مثل " د " دوستت دارند، مثل " ع " عا شقت میشوند، مثل " م " منتظر می مونند تا یه روز مثل " ت " تنهات بذارن.......
زرد است كه لبريز حقايق شده است تلخ است كه با درد موافق شده است شاعر نشدی وگرنه می فهميدی پاييز بهاری است كه عاشق شده است..............
اگر میدانستی که چه طعمی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی
مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبور خواهید شد چیزهایی را که بدست آورده اید دوست بدارید
روزگار! به من آموخت که:
دست دادن معنی رفاقت نیست...
بوسیدن قول ماندن نیست...
و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست...
چه ساده با گریستن خویش زاده می شویم
و چه ساده با گریستن دیگران از دنیا می رویم
و میان این دو سادگی معمایی می سازیم
به نام زندگی
اگر دنیا پر از عاشق نباشه
تو این دنیا دل صادق نباشه
همون بهتر که این دنیا نباشه
زمین و آسمون یکجا فنا شه
نمینویسم، چون میدانم هیچ گاه نوشتههایم را نمیخوانی،
حرف نمیزنم، چون میدانم هیچ گاه حرفهایم را نمیفهمی،
نگاهت نمیکنم، چون تو اصلا نگاهم را نمیبینی،
صدایت نمیزنم، زیرا اشکهای من برای تو بیفایده است،
فقط میخندم، چون تو در هر صورت میگویی من دیوانهام
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود
زندگی، عشق، اسارت، همه بی معنا بود