MahTarin

یار قدیمی

تاریخ: دو شنبه 18 مرداد 1395برچسب:امشب, این, خانه, شب, منزل, عجب, حال, هوا, هوایی, دارد, گفت, گفت و گو, گفتگو, با, دل, دیوانه, صفا, صفایی, همه, رفت, رفتند, از, ولی, غصه, باز, این, یار, قدیم, قدیمی, چه, وفا, وفایی,

ارسال توسط آرزووووووو تنها

نزدیک شدن زیاد

تاریخ: شنبه 16 مرداد 1395برچسب:فراموش، فراموش شدن، همیشه، از، نبودن، نیست، گاه، گاهی، نزدیک، نزدیک شدن،زیاد، میشی,

ارسال توسط آرزووووووو تنها

حاضر نیست

تاریخ: شنبه 16 مرداد 1395برچسب:چه، چیز، در، این، جهان، جهانی، غریب، غریبانه، زن، زنی، که، تنها، تنهایی، اش، تنهایی اش، را، بغل، بغل کردن، و، پوسیدن، می پوسد، اما، حاضر، نیست، حاضر بودن، دیگر، کس، کسی، دوست، دوست داشتن، بدارد,

ارسال توسط آرزووووووو تنها

آخرین جمعه سال

تاریخ: شنبه 16 مرداد 1395برچسب:دل، من، تو، اولین، آخرین، دور، نزدیک، بهار، سال، جمعه,

ارسال توسط آرزووووووو تنها

می بینی و بیخیالی.....!

تاریخ: شنبه 16 مرداد 1395برچسب:من، درد، کشیدن، اما، تو، چشم، چشم ها، چشم هات، را، ببند، سخت، است، بدان، بدانم، میبینی، دیدن، میدانم، و، بیخیال، خیال,

ارسال توسط آرزووووووو تنها

فراموش شدگان

تاریخ: پنج شنبه 14 مرداد 1395برچسب:حکایت، جالب، جالبی، فراموش، فراموشی، فراموش شدگان، هرگز,

ارسال توسط آرزووووووو تنها

سادگی

چه ساده با گریستن خویش زاده می شویم و چه ساده با گریستن دیگران از دنیا می رویم و میان این دو سادگی معمایی میسازیم به نام زندگی

تاریخ: جمعه 18 دی 1394برچسب:ساده, زندگی, معما, گریستن, خویش, دیگران, زاده, دنیا, میرویم, میان, این, دو, سادگی, میسازیم, بنام, با,

ارسال توسط آرزووووووو تنها

دیوانه وار

هیچ زنی را نباید کم دوست داشت یک زن را یا باید دیوانه وار دوست داشت یا اصلاً دوست نداشت! کم دوست داشته شدن برای زنها مرگبار است.

تاریخ: جمعه 18 دی 1394برچسب:هیج, زن, باید, نباید, دوست, دیوانه وار, کم, زیاد, یک, اصلا, با, مرگبار,

ارسال توسط آرزووووووو تنها

خواب مرگ

"روزی مرگ سراغ مردی رفت و گفت: امروز آخرین روز توست. مرد گفت: اما من آماده نیستم. مرگ گفت: امروز اسم تو اولین نفر در فهرست من است. مرد گفت: پس بیا بنشین تا قبل از رفتن باهم قهوه ای بخوریم. مرگ گفت: حتماً. مرد به مرگ قهوه داد و در قهوه او چند قرص خواب ریخت. مرگ قهوه را خورد و به خواب عمیقی فرو رفت. مرد فهرست او را برداشت و اسم خودش را از اول فهرست حدق کرد و در آخر فهرست قرار داد. هنگامی که مرگ بیدار شد، گفت: تو امروز با من خیلی مهربان بودی. برای جبران مهربانی تو، امروز کارم را از آخر فهرست آغاز می کنم." بعضی چیزها در سرنوشت تو نوشته شده اند. مهم نیست چقدر سخت برای تغییر آنها تلاش کنی، اما هرگز تغییر نخواهند کرد.