شبی پرسیدمش با بی قراری، بغیر از من کسی را دوست داری؟
به چشمش اشک شد از شرم جاری، میان گریه هایش گفت
آری
ارسال توسط آرزووووووو تنها
شبی ساقی ز من پرسید که جانا آرزویت چیست؟
بگفتم بودن آن دوست که جز او آرزویی نیست....
ارسال توسط آرزووووووو تنها
آخرین مطالب